بعد از مدتها امروز صبح برای پیاده روی به پارک لاله رفتم . همه جا سبز بود ، باغبان خیلی با احتیاط آب را کنار درختان گذاشته بود و مدیریت می کرد که آب هدر نرود و فقط پای درخت آب جاری باشد ، به سمت باغچه ای که خیام در آنجا نشسته است رفتیم دیدم خیام سکوت کرده و بر سکویش آرام مثل همیشه نشسته و نگاهش به دور دست است . نگاهش با روز های دیگر فرق داشت به چشمانش خیره شدم ، او سرش تکان خورد و زبان گشود و گفت : ماهواره من دیروز به آسمان رفته و تا ۵ سال دیگر گردش می کند
↧