چقدر برایم زیبا بود دیدن کرم شب تاب وقتی نوجوان بودم به همراه خاله ام ، شب هنگام از مسیر ی که یک جوی کوچک داشت و یک راه باریک و کنار جوی، پر از علف بود، عبور می کردیم ، ناگهان نوری میان علف ها می دیدی ، و خاله با دستان زیبایش کرم شب تاب را بر می داشت و در کف دستانش می گذاشت و تا خانه ما با نور کرم شب تاب به منزل می رسیدیم و خیلی خوشحال بودیم از برق خبری نبود ،. وبعد خاله کرم شب تاب را درون یک نعلبکی می گذاشت و روی تاقچه راهرو قرار می دا د، وقتی صبح آن روز
↧