از اینکه تبریک سال نو را کمی دیر می گویم مغدرت می خواهم امروز می خواهم از سنت هابگویم .
سنت هفت سین و چهار شنبه سوری و عید دیدنی عیدی گرفتن را همه می دانیم ولی یک سنت است که در خانه سفره دوارده متری مادرم حفظ شده و آن هم
سنت پا گذاشتن است
چند ساعتی به سال تحویل نمایده بود مادرم با شتاب همیشکی اش صدا می زند بچه ها زود لباسهای عیدتان رابپوشید و بعد گشتی در اتاق می زند و نگاهی به اطراف می اندازد که چیزی در هنگام سال تحویل از قلم نیافتاده باشد .
رو به من کرد و گفت هما برو ماست بخر من خنددیدم و گفتم اولش میم است . او به هفت سین اهمیت نمی داد ولی باید همیشه هنگام سال تحویل ماست توی خونه باشه
گفت ماست مایه است باید ماست داشته باشیم
ظرفهای برنج پر جبوبات تمیز شده داخل ظرفهایش ووووووووووو غیره
چراغهای اتاق را روشن کرد و گفت برو از بالا تا پایین چراغ ها را روشن کن وبعد صدا زد چراغ پشت بام یادت نره روشن کن .
همگی در کنار هم نشستیم و سال تحویل شد .
اما حالا نوبت کسی که خونه را پا بگذارد یک نفر از اهل خانه که مورد تاییدش بود برای پا گذاشتن انتخاب کرده بود او بیرون از منزل بود اولین نفری که زنگ درب حیاط را می زد فردی بود که می بایست خونه را پا بگذارد . وارد منزل می شد و سال مبارک باد می گفت و عیدی ش را می گرفت اما مادر اصرار داشت تمام اتاق ها برود و پا بگذارد .
اول ماه قمری هم این پا گذاشتن را داشتیم و داریم اون سالها کسی که مورد تایید مادرم بود زن عموی مادر م( کوکب خانم که ما زن داداش صدایش می کردیم ) بود
او خانمی بود خوش اخلاق مهر بان و دوست داشتی صبح زود روز های اول ماه زنگ در به صدا در می امد بابا می گفت حتما امروز اول ماهه زنگ زدن زن داداش عیسی است پدر جان درب جیاط را باز می کرد و خوش آمد می گفت :
زن داداش مهربان با آواز زیبایش وارد جیاط می شد
او بلند می گفت انشاللله ماه خوبی داشته باشید و پر از سلامتی و بعد
بلند می گفت عروس اوردم داماد آوردم سلامتی آوردم مکه برید انشالله کربلا برید انشالله
و با چندین نان تازه وارد اتاق می شد و با هم صبحانه می خوردیم
او حالا در میان ما نیست ولی یاد و خاطره اش برامون باقی مانده .(خدا رحمتش کند)
حالا مامان هنگام سال تحویل یکی از برادر ها راانتخاب کرده که باید اولین نفر ی باشد که بخونه را پا بگذارد .
مسافت راهش خیلی دوره ولی برای احترامی که برای مادر قایل است قران بدست روز اول فروردین صبح خیلی زود قبل از اینکه مهمانی بیاید او میاید و سلامتی را هدیه مادر ش می کند.
روز های اول ماه هم یکی از خواهر ها که نزدیک منزل مامان است صبح زود هر ماه با نون سنگک وارد خونه می شد و بعد از اینکه خونه رو پا گذاشت و خیال مادر راحت شد به منزلش بر می گرد.
اش رشته روز اول ماه همیشه در این خونه پخته می شود که شگون داره و اعتقاد داره رشته کار بدست ش میاید و برای سلامتی تمام بچه هاش بین چندین همسایه پخش می کند.
اودارای اعتقادات زیادی است که کمتر جایی می توانیم پیدا کنیم
پا گذاشتن اول سال و اول ماه و اش پختن اول ماه ها هرگز فراموش ش نمی شود .
سال خوبی را برای یکایک افراد این خانه ازرو می کنم .
شاد باشید و شادی کنید انشالله دعای مادر همیشه بدرقه راهتان باشد .