به نیمه زمستلن رسیدیم مبارک باشد برف هایی که آمد و برف هایی که در راه است ، امروز خیلی به یاد کرسی و در کنار آن بخاری های دیواری نفتی چراغ علاالدین افتادم . کم کم داشتیم شیک می شدیم یک کرسی داشتیم و یک بخاری دیواری در اتاق مهمان خانه و یک چراغ علاالدین برای پایین اتاقی که کرسی داشتیم ، یکی ار کار های روزانه مامان نفت ریختن چراغ ها بود ، هر خانه ای در گوشه حیاط و یا داخل حیاط خلوت خانه یک بشکه نفت داشت ، و در کنار بشکه نفت چندین ظرف نفت کوچک بود که از بشکه،
↧