آخر هفته بود سوار بر اتوبوس میدان کلانتری شدیم ، چند نفر مسافر داشت و بیشتر صندلی های اتوبوس خالی بود ، و ما پی در پی جای خودمان را عوض می کردیم و از این صندلی به آن صندلی می رفتیم و مامان می گفت مواظب باشید ، سرتون را از پنجره بیرون نکنید، شاگرد راننده گفت میدان ژاله ( شهدا ) نبود ، نبود برو ، بهنام ، آب سر دار ، ..... سه راه ژاله نبود ، آقا نگه دار پیاده می شیم ، بود بود . عرض خیابون بهارستان را رد کردیم و به کوچه دانشسرا رسیدیم و آن درب سبز رنگ ، بزرگ
↧