همان گونه که خاطرات را مرور می کنم ، کتابهایی که قبلا هم خوانده ام دو باره می خوانم کتابخانه را گرد گیری می کردم که کتاب مدیر مدرسه را انتخاب کردم و مشغول خواندن ان هستم ، من معتقد هستم کتابهای خوانده شده را هم دو باره باید خواند چون در هر سنی برداشتی متفاوتی خواهی داشت ، به جایی رسیدم که مدیر در سالن امتحان قدم می زد و مراقب است که دانش اموز تقلب نکند و می بیند که دانش آموز بد خط می شود و کچ و ما وج می نویسید و مدیر سالن را ترک کرد و آنها را به حال خودشان
↧