به شاخه های درخت گردو نگاه می کردم دیدم یک گردو بر روی شاخه است ، با چوبی بلند به سراغش رفتم ، چندین ضربه محکم نثارش کردم اما گردو از شاخه جدا نمی شد تعجب کردم چرا؟ یک گردو به زمین افتاد و بعد دیدم بالای شاخه یک گردو هنوز هست و با یک ضربه کوچک گردوی دوم هم به زمین افتاد . مهربانی آن دو گردو همدیگر را بغل کرده بودند ونمی خواستند از هم جدا شوند دو عاشق این هم دوستی و مهربونی آن دوگردو ،
↧