نفر سوم بودیم که برای تزریق رفته بودیم پرستار ویژه سرم را وصل کرد و بعد نوبت نفر چهارم که خیلی با فاصله و بر روی یک تخت کنار پنجره خوابیده بود ،آقای پرستار ناراحت شد و به مریض گفت چرا رفتنی انتهای سالن روی تخت خوابیدی ، مریض گفت دیروز هم روی این تخت بودم ، اول وقت بود و تخت ها خالی بود . من از اعتراض پرستار خنده ام گرفت ، پرستار عصبانی!!!¡ به پرستار گفتم میخواهم برات یک اتفاقی که شبیه به این موضوع است برات تعریف کنم .
↧