ده دقیقه قبل از رفتن او آقای همسر چندین عدد شمع روشن کرد و بر روی میز گذاشت آسانسور را به طبقه بالا آورد وموبایل بدست کنار درب واحد ایستاد ، چشمانش به حرکت عقربه های ساعت بود اما او پشیمان شد ، و نرفت. من آهنگ تولدت مبارک را خواندم و شمع ها را فوت کردم ممنون برق عزیزم که تو در کنار ما ماندی تولد ، دوباره اات مبارک
↧