زنگ.ها دو دسته بودند اول زنگی که خیلی منتظر آن بودیم !!! زنگ تفریح مدرسه بود . و اما وقتی مدرسه می رفتیم وقتی مامان صبح زود ما را صدا می کرد می گفت :بچه ها زود بیایید صبحانه ، بخورید تا زنگ نخورده به مدرسه برسید ، اولین پیام زنگ تمام طول راه را به فکر زنگ مدرسه بودیم ، وقتی به مدرسه می رسیدیم ، هنوز ساعت زنگ خوردن نبود نفس زنان شکر خدا می گفتیم مدل زنگ مدرس !¡!!! اولین زنگ مدرسه ما اینچنین بود یک آهن تقریبا 30 سانت در 25 سانت قطر تقریبا 5 سانت و یک حلقه
↧