سفره مخصوص خرید نان را بر داشتم و به خیابان رفتم اقایی روبروی من حرکت می کرد یک نان سنگک در دست داشت و مواظب بود نان به زمین نخورد با خود گفتم چه خوب نان بزرگ شده
در ذهنم مرور می کردم که چقدر پول برای نانوا باید اماده کنم نان هر عدد 1500 تومان است پس 5 تا نون می خواهم باید هفت هزار و پانصد تومان بدهم
عدد 1500 مرا برد به زمانی دیگر وقتی که اولین حقوقم هزار پانصد تومان در ماه بود
گفتم اگرمن تمام حقوقم را می خواستم ان موقع نان سنگک بخرم چند تا می شد؟ (3000) خوب چطوری باید می بردم خونه ؟ حتما باید یک وانت بار اجاره می کردم . اما نون تا خونه خشک می شد ؟سفره چه اندازه !!! باید چادر شب کرباس جهیزیه مادرم را می اوردم تا نان ها را به منزل برسانم
عجب روزگاری شده
به نانوایی رسیدم دیدم نفر جلویی من بلند گفت :
شاطر سلام یک نون سبوس دار
نفر پشت سرمن گفت دو تا بزرگ کنجد تی ( هر کدام یک قیمت داشت )
نفر بعددی شاطر من نون ساده می خواهم خشک باشه شاطر زیر لب گفت حالا ساده می خواهد دستور هم میده خشک باشه
وقتی نان خودم را گرفتم با اقایی که 5 تا نون ساده می خواست کنار هم قرار گرفتیم تا نان هایمان را خنک کنیم
نان را به ان اقای محترم نشان دادم و گفتم ببین اقا این ده عدد کنجددویست تومان
دنیای عجیبی شده وقتی ساده می خواهی باید سفارش بدهی همه را با کنجد می پزه
واما:
چندین سال قیل (نان سنگک چهار ریال) کودکی در همسایگی مابود یک روز رفت نانوایی و نان کنجد دار خرید به محض اینکه پدر دید دست پسرش نان کنجد دار است او را از پله ها پرت کرد پایین که چرا یک ریال پول اضافه داده ای ( نان کنجد دار 5 ریال بود )
در همان محله
مرد دوچرخه سواری بود که در محله نان گنجد دار می فروخت هر روز صبح زود با صدای بلند می گفت نون سنگک خاش خاشی اودم نونیه نونی
اما ما خودمان به گرانی دامن می زنیم وقتی نان 1300 تومانی را نمی خریم و دوهزارتومانی می خریم ؟ باید چنین شود .