زنگ در به صدا در امد گوشی ایفون را برداشتم پست چی بود گفت نامه دارید ؟
خوشحال شدم !!!!!
با شتاب خودم را به جلوی درب حیاط رساندم بعد از اینکه دفتر پستچی را امضاء کردم پاکت نامه را نگاه کردم بر روی ان نوشته شده بود از طرف
تنگل خونه
نامه را باز کردم بعد از سلام و احوال پرسی فراوان او این طور برایمان نوشته بود
مدتی است که خیلی میخ روی سرم می خورد که مرا وحشتزده کرده سر درد گرفته ام سنگهای مرا می برند در گوشه ای پرتاب می کنند دور مرا خیابان کشیده اند تیر برق را اورده اند تا مرا نورانی کنند و خانه بسازند
دوستان قدیمی من مرا یاری کنید و از دست این افراد ناشناس ازاد م کنید از شما خواهش می کنم .
به این افراد زمین خوار می گویند کوه خوار و هرچیز دیگری که شما اسم آنها را می گذارید می گویند مرا نجات دهید !!!!
این نامه را به دوستان من برسانید و به انها بگویید که ادرس من همان ادرس قبلی است ولی اگر کسی مرا فراموش کرده این ادرس من است
روستای برگ جهان تپه ای زیبا در وسط روستا که هر کس در بلند ترین نقطه من قرار بگیرد می تواند تمام روستا را ببیند
بعد از سلام و احوالپرسی جواب نامه را این طور نوشتم
به او گفتم میدانی که من وقتی کوچک بودم شیب تو زیاد بود که نمی توانستم به راحتی و با دو پا به بلند ترین نقطه تو برسم برای همین از دو دستانم کمک می گرفتم و با شادی به بالا می امدم
الان تمام دوستان من با خاطراتی شیرین از تو یاد می کنند و برای نجات تو کوشش می کنند و عکس تو را در تمام سایت ها قرار داده اند و بسیاری از عکسهایت را به محکمه برده اند و از تو دوست قدیمی به خوبی یاد می کنند بدان که دوستداران تو دیگر نخواهند گذاشت کسی تو را آزار بدهد همه محکم ایستاده ایم و فریاد می زنیم که تنگل خونه ما طرف دار تو هستیم
روزی را می بینم که نوه های ما بر بلندای تو ایستاده اند و سرود محلی را می خوانند و برایت اسفند دود می کنند و شادی می کنند و به زودی تو مثل قدیم منتظر باش که غروب خورشید را با فریاد بچه های محله شادی می کنی
از همین جا برایت ارزو می کنم که روزهای خوبی را در جمع دوستان داشته باشی بدان ما پیروز می شویم
دوستدار شما بر گیجهانی ها
نامه را در پاکت گذاشتم و یک تمبر که نقش تنگل خونه را داشت روی ان چسباندم و انرا درون صندوق پستی انداختم
به امید ان روز