به یاد روزهایی که تخته سیاه کلاس برای ما همه چیز بود .
معلم وقتی داشت روی تخته سیاه با گچ چند ضلعی نا منظم می نوشت یک مرتبه گچ یک قیژصدا کرد و چون کلاس در سکوت بود دانش اموزان یک مرتبه به خود امدند و موی بر تن همه سیخ شد .
ان روزها گچی که معلم با ان روی تخته کلاس می نوشت دست ساز بود و گاهی داخل ان شن بود که باعث صدای ناهنجار می شد و همه ناراحت می شد ن و ان وقت معلم گچ را چندین قسمت می کرد که یک تکه صاف وبدون شن پیدا کند تا بتواند با ان راحت بنویسد اما، ما همیشه دوست داشتیم یک تکه گچ داشته باشیم فقط مبصر کلاس بود که حق داشت وارد دفتر مدرسه بشود و چند تکه گچ بگیرد و برای معلم بیاورد .
یاد معلم شیمی ما به خیر چقدر دوست داشتنی بود .آقای مصباح . او خیلی فعال بود هیچ وقت پشت به کلاس نمی کرد که روی تخته سیاه چیزی بنویسد با دو دست می نوشت گاهی با دست چپ و گاهی با دست راست . او وقت تلف نمی کرد که تخته را با تخته پاک کن تمیز کند با استین کت خود تخته را پاک می کرد وقتی که از کلاس خارج می شد انگار شاگرد گچ کار است چون سر تا پایش گچی می شد حتی مژه های چشمهای معلم ما سفید می شد . او فعال ترین معلم ما بود . او گاهی سرفه می کرد که به خاطر گچ بود.
کم کم که به مدرسه جدید رفتیم ،تخته کلاس ما سبز شد ولی ما تا پایان دوره دبیرستان به ان تخته سیاه می گفتیم این از انقراض تخته سیاه ما .!
واما یواش یواش گچ ها مدرن شد ؟ونه به فور . گچ را باید از مدیر مدرسه می گرفتی مدیرمدرسه گچ را داخل صندوقچه قفل دار گذاشته بود و از مبصر کلاس اسم معلم را می پرسید و یاد داشت می کرد و سهمیه معلم مورد نظر را می داد .و معلم هم با احتیاط با ان می نوشت و بقیه گچ را داخل کیف خود می گذاشت برای جلسه اینده . اما طولی نکشید که گچ های رنگی به بازار امد که قطر ان به اندازه مداد بود که مخصوص معلم طبیعی ما بود . که نورون ها را به رنگ زرد می کشید و رگهای خونی را به رنگ قرمز و از ان به بعد فهمیدم که خون قرمز است نه ?
گچ در بازار فراوان شد و ما هم برای معلم های خود گچ می خریدیم گچی مدرن به شکل یک مکعب مستطیل بود که طولی حدود ده سانت داشت و یک کاغذ شیک دور گچ پیچیده بود که معلم دستش گچی نشود و معلم یواش یواش کاغذ روی گچ را به انتها هدایت می کرد . اسم این گچ پلیکان بود . وبهترین گچ بود که برای معلم های خود می خریدیم و از ته مانده ان گچ ها در حیاط منزلمان لی لی شش خانه می کشیدیم و بازی می کردیم . چقدر زیبابود و دوست داشتنی . واما تخته پاک کن .
تخته پاک کن این طور بود یک نمد را روی یک تخته چسبانده بودن و تخته را طوری خراطی کرده بودن که بتوانی به دست بگیری و با ان تخته را پاک کنی خود کفا بودیم .
اما الان از مدرسه خبری ندارم نمی دانم ،گچ را می دانید چیست ؟حتی دیوارها ی مدرسه هم گچی نیست ؟