گاز ردن سیب

به سیب نگاه می کردم و به خاطرات گذشته فکر می کردم یادم به روزهایی افتاد که با برادر خواهرم مسابقه سیب گاز ردن بر پامی کردیم چقدر اون سیب ها خوشمزه بود مخصوصا وقتی که آب از کنار  دهانمون سرازیز می شد و ملچ و ملوچ می کردیم و مامان می گفت : حالم بهم خورد این چه وضع سیب خوردنه . مثل اینکه از دم قحطی اومده اید . چه روزهای با صفایی بود اون هم سیب خوردن توی باغ

نیاز به پیش دستی  و چاقو نداشتیم  و اشغال سیب را به گوشه ای ازباغ پرت می کردی یادش بخیر

وقتی با استین لباس دهانت را پاک می کردی چقدر با مزه بود اونوقت بود که فریاد مامان بلند می شد و می گفت :صبح این لباس را تن تون کردم لااقل یک روز بگذارید تمیز باشه .ما یک صدا خنده می کردیم .

وقتی یک شکم سیر سیب خوردیم و حال کردیم شروع می کردیم سیب دادن به پاریکال

پاریکال هم از ما یاد گرفته بود که دهانش را طوری باز کند که تمام دندان هایش را به ما نشان بدهد و مثل ما طوری سیب بخورد که آب از دهن و چشمش سرازیر بشه

وقتی تا نیمه شب دور هم می نشستیم و از هر دری صحبت می کردیم  دوست نداشتیم صبح بشه 

بابا از رختخواب بلند می شد و می رفت توی حیاط یک سبد سیب خنک از توی جعبه های سیبی که توی جیاط خونه روی هم بود می اورد می گفت

دارید صحبت می کنید سیب هم بخورید

خلاصه سیب خوردن ما زبان زد خاص و عام بو د

از ملچ وملوچ گرفته واب از چاک دهن سرایز شدن و بعد هم انقدر سر گرم بودیم که تخم سیب و دم سیب و پوست سیب را هم می خوردیم

حالا نمی دونم امروز چطوری این سیب را تنها بخورم  یک فکری کردم و سیب را چهار کاچ  کردم یک تکه انرا برداشتم بعد سه تا قاچ دیکرش را راهی یخچال کردم

اهی کشیدم و افسوس خوردم 

سیب برایم خاطره های شیرین داره مخصوصا"گاز زدن سیب چقدر سیب و نون پنیر خوشمزه است امتحان کنید و از خوردن آن لذت ببرید .