امروز از صبح به این شعر فکر می کنم و با خود اندیشیدم . لحظه ای سکوت
که در این سالیان سال که از خداوند متعال عمر گرفته ام . سکوت
اول از دستم بگویم که الان دارم می نویسم چقدر به انگشتانم نگاه کردم !!!!!!برای شکر گزاری ؟سکوت
چقدر به چشمانم در جلو اینه نگریستم !!!!!!به خاطر دیدن ؟ سکوت
چقدر به پا هایم !!!چقدر به داشته های !!!!خودم نگاه کرده ام و تشکر کرده ام .سکوت
نفس کشیدن را خوردن را؟ اگر بخواهم نام ببرم کتابهایی باید در باره اش بنویسم .سکوت
پس باید هر لحظه شکر نعمت هایی که خداوند به ما داده است بجا بیاوریم . سکوت
با در خانه ماندن این روزها ی کرونایی کمک به خودمان و پزشکان و پرستاران عزیزمان کرده ایم .
از خداوند متعال تشکر می کنیم .
ما در خانه می مانیم .
خانه ماندن ما نه از بی چادری ست . این یک ضرب المثل است .