هر روز صبح اولین کاری که انجام میدادم رفتن به پارک محله بود . دور پارک راه می رفتیم و وقتی گروهی که از مقابل می امدند سلامی می کردیم و صبح به خیر می گفتیم بعد از پیاده روی به خانه های خود بر می گشتیم و به امید روزی دیگر در منزل بودیم و خوشحال و سر حال .
اما امسال از وقتی کرونا امد و پارک را به حال خودش واگذار کرده ایم و از سر نوشت گلهای بنفشه ای که در زمستان کاشته بودند بی خبریم . راستی گلهای زیبا چه شدند؟
و اما روزی که از "تی وی "اعلام شد که هیچ کس حق رفتن به پارک را ندارد معمایی در ذهنم به بوجود امد چطوره میشه این کار را کرد؟ پارک ما که در ندارد !!!دیوار ندارد !!!نرده ندارد !!!!! .
آخه!!!!!!
چندین سال پیش پارک برای خودش حریم و حرمت داشت . پارک در داشت و دور پارک نرده های بلندی داشت و از پارک محافظت می شد و شبها درب پارک را می بستند و ساعتی برای ورود به پارک داشتیم و شب ها چراغهای پارک یکی درمیان خاموش می شد و کسی در پارک باقی نمی ماند تاصبح که مجددا"پارک بر روی عابران و رهگذران باز شود. بیشتر ین پارک ها محل عبور کارمندان بود که هنگام رفتن به محل کار خود از میان پارک عبور می کردند .
واما نمی دانم چه شد که ناگهان در چندین سال قبل تمام نرده های پارک های ایران را بر داشتن که شما در خیابان که راه می روی فکر کنی که در پارک هستی . ایا چنین حسی داشتید؟ و همین دستور باعث بی سروسامانی پارک ها شد و همیشه تا صبح پارکها مشتری های خودش را دارد و درختان هم دیگر خواب راحت ندارند . نمی دانم ان نرده ها کجا رفتند؟ فکر می کردم در این ایام کرونایی که پارک ها تعطیل است نرده را به سر جاهای خودشان بر گردانند که این اتفاق نیافت و دور پارک را با طناب حصار کشیده اند .
ایکاش شهرمان دروازه داشت و پارک هایمان در . که در این روز های کرونایی به راحتی دروازه شهر را می بستند و درب پارک را همچنین !!!!!!! که کرونا وارد نشود ایکاش !!!!
ما در خانه می مانیم تا نابودی کرونا . تا نوروزی دیگر که فقط 11 ماه به نوروز مانده صبر میکنیم .تا بنفشه های خوشرنگ پارکمان را ببنیم . به امید ان روز
فقط 11 ماه