تابستان ساک سفر را بسته است ، دارد می رود . او نگاهی به رود خانه کم آب می کند و چشمان خیس خود را پاک می کند و به او می گوید ، چند روز دیگه پاییز می اید و تو پر آب می شوی . رود نگاهی به تابستان کرد و گفت ۹ ماه دیگر تو را خواهم دید و دوستان من از خوردن میوه های تابستانی و پر آبی که از این رودخانه آبیاری شده است ، لذت می برند . من هم به پاییز عزیز مان خوش امد می گویم چون بی صبرانه منتظرش هستیم تا با باران پاییزی تمام رود خانه ها را پر آب کند ، تابستان جان
↧