بعد از دو سالی که از کرونا می گذشت به دیدار آنها رفتیم ، بچه ها بزرگ شده بودند ، دو هفته ای بود که مدرسه ها باز شده ،بود ، کلاس دوم و سوم را بصورت آنلاین خوانده بود و حالا کلاس چهارم دبستان را می گذارید ، خوشحال که به مدرسه می رود ، مرا به اتاقش دعوت کرد ، اول کتاب ریاضی را به من نشان داد و هر ورقی که می زد یک مبحثی را برام تعریف می کرد ، خلاصه چند سطری از کتاب فارسی را برام خواند به او گفتم معلم وقتی امد سر کلاس نگفت جلد دفتر دیکته چه رنگی باشد؟ گفت: نه
↧