وقتی زمستان می شود کرسی با آن تشریفات زیبا در جلو چشمانم مجسم می شود ، با اینکه نگهداری و آماده کردن وسایل کرسی خیلی سخت بود ولی خیلی افراد خانواده را به یکدیگر نزدیک می کرد مخصوصا زمانی که پاهای مادر به فرزند می خورد و او با پاهای گرمش امید و دلگرمی به زندگی را صد چندان می کرد و همه با هم آشتی و مهربان بودند ، . کم کم به بهار نزدیک می شویم و خانه تکانی را باید انجام بدهیم ، مادر اسرار دارد که کرسی را جمع کند او می گوید گل روی درخت سردش نمی شود شما سردتان
↧