گاهی باید سرمون رو از زیر لحاف بیارم بیرون و پرده اتاق را کنار بزنیم و ببینیم در این روز بارونی مردم چطوری راه می روند پیاده رو پر از آب ، عابر پیاده گاهی به موتوری راه میده گاهی به پیر مردی که یک شونه تخم مرغ روی دستش است و لرزان راه میره گاهی به کفش های سوراخ خودش نگاه می کنه نمی دانم امروز دست فروش محله می تواند، چتر های خودش ر ا بفروشد ، ،!!!! صدایش را می شنوید چتر بخرید ، خیس می شید ، خانم ، آقا، جوان
↧