از گل نیلوفر خاطرات بسیاری دارم ، آن زمانی که در خانه آجر بهمنی قرمز زندگی می کردم ، خانه پدری باغجه ای داشتیم که فصل به فصل پدر گل می کاشت ، گل نیلو فر و گل لاله عباسی در تمام حیاط ها بود حتی حیاط هایی که اندازه یک غر بیل بود ، ( خونه خاله بیرزنه را میگم ، ) اما اسم کتاب خاله پیرزن شده مهمان ناخوانده بماند ، به یاد خاطرات گذشته تقریبا یک ماه قبل چندین دانه گل نیلوفر، در باغجه کوچه کاشتم ، حدود ۵ سانتی بزرگ شده بود، اما شهرداری که باغچه ها را علف هرز
↧