Quantcast
Channel: سفره دوازده متری مادرم
Browsing all 1874 articles
Browse latest View live

Article 1

خوبی خیلی زیباست

View Article


سلام گلدان هایم

سلام بر تمامی شما روز جمعه روز آب دادن به گلدان هایم است ، آنها خیلی سبز و با نشاط هستند ، روز جمعه اول صبح به دیدن آنها می روم ، من مهمان آنها هستم ، کادویی که برایشان می برم آب است بعد از سلام و...

View Article


منتظرم

نمی دانم پنج سنبه و جمعه منتظرتان باشم یا ، شنبه و یکشنبه اما من هر روز منتظر شما هستم

View Article

دانه های گل نیلوفر

از گل نیلوفر خاطرات بسیاری دارم ، آن زمانی که در خانه آجر بهمنی قرمز زندگی می کردم ، خانه پدری باغجه ای داشتیم که فصل به فصل پدر گل می کاشت ، گل نیلو فر و گل لاله عباسی در تمام حیاط ها بود ‌ حتی حیاط...

View Article

Article 0

زندگی یک آغاز است آنرا بخوان زندگی یک عشق است از آن لذت ببر

View Article


خش خش کیسه پلاستیکی

اون وقتها گربه ها به دنبال شکار موش بودند ، تا شکمی از عزا در اوردند . اما امروز بدنبال آدمهایی دوان دوان می کنند که یک کیسه پلاستیکی در دست داِرند، گربه ّدله ، هر پلاستیکی غذای تو داخلش نیست ، به فکر...

View Article

Article 0

پستچی همیشه دو بار زنگ می زند پستچی محله، دیگر تو را نمی بینم ، که ازت سوال کنم ؟ من نامه دارم . ؟ پستچی همیشه دو بار زنگ می زند ( اسم کتاب )

View Article

Article 0

وقتی دلها سنگ میشه نه می تونه گریه کنه ونه می تونه به خنده

View Article


احترام به طبیعت

دیروز هنگام خرید ، از کیسه پلاستیک هایی که از خاته برده بودم ، از اتها استفاده کردم ، ( سه مزتبه استفاده) فروشنده هم خوشحال شد ، دیروز هیچ کیسه پلاستیکی به خانه نیاورده ام . من همیشه دو کیسه پارچه ای...

View Article


خیاطی

امروز می خواهم یک الگوی دامن بکشم به یاد اولین روزی که به کلاس خیاطی رفتم ، در سال ۵۱ که تازه دیپلم گرفته بودم ،مادرم گفت دوست دارم به کلاس خیاطی بروی و خیاطی مد روز را یاد بکیری ، ( خیاطی با الگو ) من...

View Article

Article 0

چقدر روز ها برای رفتن عجله دارند،

View Article

این جمله برایم جالب بود

غذا بکارید بجای تنباکو و تو تون

View Article

بلا تکلیف در پخش ساعت برنامه رادیویی

طبق معمول بعد از فرایض دینی ، رادیو را روشن کردم ، برنامه همیشکی رادیو نبود تعجب کردم ، !!!!!!، و بعد موزیک ( آرم ) برنامه سلام صبح به خیر نواخته شد و آقای مجری یک سلام بلند بالا به کارمندان عزیز کرد و...

View Article


فراق ، فراغ

زمانی که مدرسه می رفتم زنگ درس دیکته برام سخت بود به عبارتی دیکته را دوست نداشتم، یکی از خاطره های آن نوشتن این دو کلمه بود فراق و فراغ وقتی معلم می گفت فراق ، فراغ باید کمی مکث می کردی و بعد می نوشتی...

View Article

وقتی در شهر بزرگ زندکی می کنی ؟

اول هفته بود چرخ دستی خود را بر داشتم و برای خرید رفتم ، پل عابر پیاده که رو به روی میدان میوه و تره بار است دارای سی پله است ،وهمچنین دارای اسانسور هم می باشد ، نگاه بر حرکت آسانسور ، دیدم خانمی از...

View Article


Article 0

هیچکس ،در نزد خود استاد نگشت

View Article

فراق

اگر بدست من برسد فراق را نابود می کردم .

View Article


باد بزن های دستی

کولر دا روشن کردم هیچ واکنشی از خودش نشون نداد ، و بعد به من گفت : من همیشه شما راخنک می کردم دیگه خسته شدم . گفتم حالا نوبت من است ، صورتم را جلوی دریچه کولر گرفتنم ، به چپ و راست حرکت دادم ، هم کولر...

View Article

بادبزن های کاغذی

وقتی مدرسه می رفتیم خیلی با صفا بود وقتی هوا ی کلاس گرم بود ، همه با هم دست به کار می شدیم و شروع می کردیم به درست کردن بادبزن ، همه با هم ، یک دو سه یک ورق از دفتر چه جدا می کریدیم ، ( صدای کاغذ قیژ)...

View Article

تقویم تاریخ

وقتی زنگها به صدا در می ایند ، چقدر خوشحال می شویم ، که آن زنگ خبر از عروسی ، سفر مکه ، بدنیا آمدن فرزند ، ..... ، این زنگها خوش خبرند ، زنگها را از زنگ زدگی خارج کنیم .

View Article
Browsing all 1874 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>