وقتی داشتم هسته آلبالو را جدا می کردم آلبالو خندید ، فکر کردم چون دست به دلش زده بودم ، قلقلکش آمده . گفتم خنده ات برای چیست ؟ او گفت: از الان شادی می کنم چون شربت مرا در مهمانی های شاد از آن استفاده می کنید ، من می خند م و خوشحالم که در جشن و سرور بر روی میزها قرار می گیرم. به او گفتم ، همیشه شاد باشی آلبالو جان
↧