Quantcast
Channel: سفره دوازده متری مادرم
Browsing all 1870 articles
Browse latest View live

خنده آلبالو

وقتی داشتم هسته آلبالو را جدا می کردم آلبالو خندید ، فکر کردم چون دست به دلش زده بودم ، قلقلکش آمده . گفتم خنده ات برای چیست ؟ او گفت: از الان شادی می کنم چون شربت مرا در مهمانی های شاد از آن استفاده...

View Article


زندگی

روزها مثل باد می گذرد پس جوری زندگی کنیم که خاطرات خوشی را برای هم تعریف کنیم .

View Article


عنوان کتابی بود

پست چی همیشه دو بار زنگ می زند ، امروز با خود گفتم پستچی دیگه زنگ نمی زند ، چون نامه ای نیست ، که او بیاورد

View Article

قند پارسی

جمله های زیبا من نمک گیر شدم ، آن یکی می گفت : ما نمک پرورده شما هستیم جمله هایی که بارها و بارها از دهان بزرگترها شنیدیم

View Article

جقدر خوشحالم

آشپزخانه چقدر خوشحالم که سینک طرفشویی ام دوقلو نیست و من فقط یک سینک تمیز می کنم . دو قدم بردارم به یخچال می رسم ، چون راه کمتری رفته ام ، در ب داری( open) و دود هایی که از سرخ کردنی ها به هوا پرتاپ می...

View Article


کلاغ بزرکه

امروز به کلاغها گفتم ،: اگر شما کلاغهای خوبی باشید و به آلبالو های من که دارند خشک می شوند نوک نزنید ، پاییز به شما کلاغهای نازنین گردو می دهم ، قول صد در صد کلاغ بزرگه که دوست همیشگی من است دمش را...

View Article

وقتی که او ۸ ماهه بود ،

گفتم امروز بروم به خانه ای که خاطره شد ، به روزهایی که سه نسل در یک خانه زندگی می کردند ، خانه ای که ازحیاط سه طبقه بود و از کوچه دو طبقه ، خانه ای که شیروانی داشت و یک دوکش ، خانه ای که دیگر نیست ،...

View Article

مراقب فرزندانمان باشیم

وقتی که دلم تنگ می شود و دیدار ها طولانی می شود ، دفتر خاطرات ذهنم ورق می خورد ، حالا می روم به سالهای دور ، سال ۵۹ پر از خاطرات عجییب است ، مهر ماه بود هوا به شدت سرد شده بود و خانه ها امکان اولیه را...

View Article


گرمای تابستان

گرمای امروز خیلی زیاد است ، بیایم ده درجه به گرمای تهران اضافه کنیم ، آن وقت هوای گرمای جنوب ایران بدست می اید ، و بعد بعلاوه کم آبی ، حالا وقت کمک است ، شیر آب را کم باز کنیم ، برق را هم در مصرف آن...

View Article


باید چه کنیم ؟

وقتی دوستی شما را می بینه ، ولی صورتش را برمی گردونه و وانمود می کند که شما را ندیده باید چکار کرد ، ؟ واقعا باید چه کار کرد ؟ مادرم این کار را می کرد ، او شجاع بود ، می رفت جلو و می گفت : ما اینحا...

View Article

چراغ خوابی به رنگ مشکی

سالهای جنگ زندگی ها متفاوت بود، چراغ خواب ما هم استتار شده بود ، چندین لامپ چراغ خواب را با رنگهای متفاوت انتخاب کردیم اما نور دلخواه را به ما نمی دادند ، همه پر نور بود ، به همین جهت لامپ چراغ خواب را...

View Article

مهربان

هیچ وقت از خوب بودن ضرر نمی کنیم .

View Article

داستانی بر اساس خطای پزشکی ، ( قسمت اول )

مدتی بود دچار دست درد شدید ی شده بود ، حدود ۸ ماه طول کشید که علت درد مشخص شد ، و تشخیص داده شده که باید عمل جراحی شود . روز دوم بهمن سال ۱۳۹۲ روز عمل بود ، او به اتاق عمل رفت جراحی باید در گردن او...

View Article


خطای پزشکی ( قسمت دوم )

سال نو را به اتفاق فرزندم در کنار هم بودیم و خوشحال که شب سال نو بیمارستان نیستم ، بیمار هنگام جراحی مری خود را از دست داده بود ، ( سوراخ شده بود ، و هیچ کاری برای مری نمی شود انجام داد تا خودش جوش...

View Article

خطای پزشکی ( قسمت سوم )

هر انسانی برای زندگی کردن نیاز به غذا دارد و حالا چگونه باید برای بیمار بدون مری غذا درست کرد ، طریقه درست کردن غذا ، از دیگ زود پز برای پخت غذا استفاده می کردم که مطمئن باشم غذا پخته شود ، حالا طرز...

View Article


خطای پزشکی( قسمت چهارم ) تلاش برای بهبودی همچنان ادامه دارد

فعلا یک رمضان را سپری کرده ایم و بعضی ها فتوی دادند که من (هما)روزه نگیرم ، و این هم مثل تمام حرفهای صد من یک غاز. اما هما خیر طبابت شد که برای مریض این کار را انجام دهم ۷ نوع دانه حبوبات را سبز کنم در...

View Article

خطای پزشکی ( قسمت پنجم )

طبق برنامه هر روز، وسایل پانسمان را آمده کردم و کار را شروع کردم باند روی، پانسمان را برداشتم و دیدم باند روی زخم خشک است ، مجددا"جای زخم را شستشو دادم ، دیدم سر زخم بسته شده و هیچ ترشحی نیست و خشک ،...

View Article


خطای پزشکی ، ( آخرین قسمت )

همه خوشحال که مشکل مری بر طرف شد و مریض می تواند از دهان غذا میل کند ، و هر دقیقه شکر خدا را بجای می آوریم که این نعمت بزرگ را دو باره به او برگردانده ، در طول این مدت ، تمام کار هایی که برای بیمار...

View Article

کار های خنده دار ،

به یاد متن کتاب فارسی ابتدایی خودم افتادم که نوشته بود ، هما دختر خنده رویی بود او دندان های سفید و مرتبی داشت ، وسایل را برای سفر یک روز ه آماده کردیم مثل مهره شطرنج مرتب و منظم در صندوق عقب ماشین...

View Article

آلوچه ّسگک

بهتر آن است که بهر ( برای ) آلوچه سگک ( آلوچه کوچک و خود رو بدون پیوند ، خوشمزه ) سوی لواسان بروم ، خدا رحمتش کند آقای مرتضی احمدی وقتی این ترانه از رادیو پخش می شد از پدر می پرسیدم یعنی چه ،؟ لواسان (...

View Article
Browsing all 1870 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>