خنده آلبالو
وقتی داشتم هسته آلبالو را جدا می کردم آلبالو خندید ، فکر کردم چون دست به دلش زده بودم ، قلقلکش آمده . گفتم خنده ات برای چیست ؟ او گفت: از الان شادی می کنم چون شربت مرا در مهمانی های شاد از آن استفاده...
View Articleعنوان کتابی بود
پست چی همیشه دو بار زنگ می زند ، امروز با خود گفتم پستچی دیگه زنگ نمی زند ، چون نامه ای نیست ، که او بیاورد
View Articleقند پارسی
جمله های زیبا من نمک گیر شدم ، آن یکی می گفت : ما نمک پرورده شما هستیم جمله هایی که بارها و بارها از دهان بزرگترها شنیدیم
View Articleجقدر خوشحالم
آشپزخانه چقدر خوشحالم که سینک طرفشویی ام دوقلو نیست و من فقط یک سینک تمیز می کنم . دو قدم بردارم به یخچال می رسم ، چون راه کمتری رفته ام ، در ب داری( open) و دود هایی که از سرخ کردنی ها به هوا پرتاپ می...
View Articleکلاغ بزرکه
امروز به کلاغها گفتم ،: اگر شما کلاغهای خوبی باشید و به آلبالو های من که دارند خشک می شوند نوک نزنید ، پاییز به شما کلاغهای نازنین گردو می دهم ، قول صد در صد کلاغ بزرگه که دوست همیشگی من است دمش را...
View Articleوقتی که او ۸ ماهه بود ،
گفتم امروز بروم به خانه ای که خاطره شد ، به روزهایی که سه نسل در یک خانه زندگی می کردند ، خانه ای که ازحیاط سه طبقه بود و از کوچه دو طبقه ، خانه ای که شیروانی داشت و یک دوکش ، خانه ای که دیگر نیست ،...
View Articleمراقب فرزندانمان باشیم
وقتی که دلم تنگ می شود و دیدار ها طولانی می شود ، دفتر خاطرات ذهنم ورق می خورد ، حالا می روم به سالهای دور ، سال ۵۹ پر از خاطرات عجییب است ، مهر ماه بود هوا به شدت سرد شده بود و خانه ها امکان اولیه را...
View Articleگرمای تابستان
گرمای امروز خیلی زیاد است ، بیایم ده درجه به گرمای تهران اضافه کنیم ، آن وقت هوای گرمای جنوب ایران بدست می اید ، و بعد بعلاوه کم آبی ، حالا وقت کمک است ، شیر آب را کم باز کنیم ، برق را هم در مصرف آن...
View Articleباید چه کنیم ؟
وقتی دوستی شما را می بینه ، ولی صورتش را برمی گردونه و وانمود می کند که شما را ندیده باید چکار کرد ، ؟ واقعا باید چه کار کرد ؟ مادرم این کار را می کرد ، او شجاع بود ، می رفت جلو و می گفت : ما اینحا...
View Articleچراغ خوابی به رنگ مشکی
سالهای جنگ زندگی ها متفاوت بود، چراغ خواب ما هم استتار شده بود ، چندین لامپ چراغ خواب را با رنگهای متفاوت انتخاب کردیم اما نور دلخواه را به ما نمی دادند ، همه پر نور بود ، به همین جهت لامپ چراغ خواب را...
View Articleداستانی بر اساس خطای پزشکی ، ( قسمت اول )
مدتی بود دچار دست درد شدید ی شده بود ، حدود ۸ ماه طول کشید که علت درد مشخص شد ، و تشخیص داده شده که باید عمل جراحی شود . روز دوم بهمن سال ۱۳۹۲ روز عمل بود ، او به اتاق عمل رفت جراحی باید در گردن او...
View Articleخطای پزشکی ( قسمت دوم )
سال نو را به اتفاق فرزندم در کنار هم بودیم و خوشحال که شب سال نو بیمارستان نیستم ، بیمار هنگام جراحی مری خود را از دست داده بود ، ( سوراخ شده بود ، و هیچ کاری برای مری نمی شود انجام داد تا خودش جوش...
View Articleخطای پزشکی ( قسمت سوم )
هر انسانی برای زندگی کردن نیاز به غذا دارد و حالا چگونه باید برای بیمار بدون مری غذا درست کرد ، طریقه درست کردن غذا ، از دیگ زود پز برای پخت غذا استفاده می کردم که مطمئن باشم غذا پخته شود ، حالا طرز...
View Articleخطای پزشکی( قسمت چهارم ) تلاش برای بهبودی همچنان ادامه دارد
فعلا یک رمضان را سپری کرده ایم و بعضی ها فتوی دادند که من (هما)روزه نگیرم ، و این هم مثل تمام حرفهای صد من یک غاز. اما هما خیر طبابت شد که برای مریض این کار را انجام دهم ۷ نوع دانه حبوبات را سبز کنم در...
View Articleخطای پزشکی ( قسمت پنجم )
طبق برنامه هر روز، وسایل پانسمان را آمده کردم و کار را شروع کردم باند روی، پانسمان را برداشتم و دیدم باند روی زخم خشک است ، مجددا"جای زخم را شستشو دادم ، دیدم سر زخم بسته شده و هیچ ترشحی نیست و خشک ،...
View Articleخطای پزشکی ، ( آخرین قسمت )
همه خوشحال که مشکل مری بر طرف شد و مریض می تواند از دهان غذا میل کند ، و هر دقیقه شکر خدا را بجای می آوریم که این نعمت بزرگ را دو باره به او برگردانده ، در طول این مدت ، تمام کار هایی که برای بیمار...
View Articleکار های خنده دار ،
به یاد متن کتاب فارسی ابتدایی خودم افتادم که نوشته بود ، هما دختر خنده رویی بود او دندان های سفید و مرتبی داشت ، وسایل را برای سفر یک روز ه آماده کردیم مثل مهره شطرنج مرتب و منظم در صندوق عقب ماشین...
View Articleآلوچه ّسگک
بهتر آن است که بهر ( برای ) آلوچه سگک ( آلوچه کوچک و خود رو بدون پیوند ، خوشمزه ) سوی لواسان بروم ، خدا رحمتش کند آقای مرتضی احمدی وقتی این ترانه از رادیو پخش می شد از پدر می پرسیدم یعنی چه ،؟ لواسان (...
View Article