Quantcast
Channel: سفره دوازده متری مادرم
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1788

مصیبت شهر، ی ور ، ( جا ماندن از امتحان تجدیدی )

$
0
0
شهربور هم برای خودش برو بیایی در مدرسه داشت ، نصفی از دانش اموزان را می دیدی ، که "انگوری"شده بودند ،. صبح شنبه بود و پدر قبل از اینکه به محل کارش برود گفت صبح برو به مدرسه یک سر بزن ، گفتم پدر جان امتحان من بعد از ظهر است . پدر رفت ومن هم شروع کردم ، به خواندن درس ، ساعت ،۱ بعد از ظهر را، نشان می داد که عازم مدرسه شدم ، و دیدم درب مدرسه بسته است ، زنگ سریدار ( اقای جاودانی) را زدم و آمد جلو درب مدرسه ، و گفت چه کار داری؟ گفتم امتحان دارم گفت امتحان صبح

Viewing all articles
Browse latest Browse all 1788

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>