پاییز که ،با ماه مهربانی شروع می شودبرایش دست زدیم و شادی کردیم و منتظر باران پاییزی نشسته ایم و اما با خود گفتم هنوز سرما و طوفان نشده دیداری با تزدیک ترین هایمان داشته باشیم ، (مهمانی) وسایل پذیرایی برای یک ناهار دور همی را آماده کردم ، و بر ای ورود مهمان ها چای را دم کرده و استکانهای واقعی را در سینی مخصوص مهمان گذاشته و منتطر شنیدن زنگ در نشستم ،. اولین مهمان وارد شد با صورتی گلگون و شکایت از گرما ، با خود اندیشیدم که چگونه از این مهمان پذیرایی کنم ،
↧