هیچ فکر نمی کردم که شازده کوچولو هم قسمت دوم داشته باشد ، چه کنم حالا می نویسم و به قولی که به خودم داده بودم ، وفادار باشم ،. پارک ، به خاطر دو روز باران که در تهران باریده بود داری هوای سالم بود و زمین و کوچه ها را هیچ چیز جزء باران نمی توانست تمیز کند ، تشکر از خدا وند بزرگ ، در برگشت از پارک با شازده کوچولو سوار اتوبوس شدیم ، و به مقصد ( داروخانه) رسیدیم ، پذیرش شدیم و در آن غوغای داروخانه ،که ساعت ۸ و بیست دقیقه صبح را نشان می داد یک صندلی خالی شد و
↧