پسر کوچکم کلاس اول راهنمایی بود تلفن منزل زنگ زد پسرم بود ، او گفت مدرسه گفته چه کسی دوست داره در پختن خورش قیمه نذری کمک کند ، ؟من هم گفتم مامانم می تونه خورش قیمه را درست می کند ، باشه مامان ، گفتم باشه تا چه ساعتی ؟ ، در همان لحظه برادرم با دختر کوچولوش آمدند منزل ،ما، من ماجرا را تعریف کردم ، هر دو با هم دست به کار شدیم که برای 30 دانش آموز خورش قیمه درست کنیم . مشغول کار شدیم در ضمن از دختر کوچولو هم مراقبت می کردیم ، در هنگام پیمانه کردن لپه با هم
↧