Quantcast
Channel: سفره دوازده متری مادرم
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1874

سی سال سر بازی (قسمت ششم )

$
0
0

از سر باز سی سال خدمت برایتان می نویسم .او چنین می گوید:

جنگ تمام شده است و باید با هوشیاری بیشتر به وظیفه خود عمل کنیم 

. برنامه پروازی بیشتر از قبل شده بود کم کم داشتیم سرو سامان می گرفتیم و به کم و کاستی های اطراف نگاه می کردیم  به مخروبه های این چندین سال جنک و به رکورد در همه چیز که همه از آن آگاه هستیم . 

یک سال بعد از جنگ نامه انتقالی را به دستم دادند که باید مدتی در شیراز خدمت کنم این یکی از شرایط نظامی هاست که باید در جاهای مختلف خدمت کنند بماند که بعضی ها حتی یک ساعت هم حاضر به ترک مکان نشدند و عده ای دیگر هم  بیشترین طول خدمت را در ماموریت سپری کردند .

وسایل را بار کامیون کردیم و با خانواده سوار بر پیکان زرد رنگ شدیم و یک یاعلی گفتیم و حرکت کردیم . حالا کامییون می رفت ما می رفتیم بچه ها خوشحال از سفر بودن ولی چهره ای خسته داشتند هر دو با هم بازی می کردن و پشت ماشین ها را می خواند در آن موقع  یکی از فرزندانم پایه چهارم ابتدایی را به پایان رسانده بود و دیگری کلاس اول را تمام کرده بود . 

به شیراز رسیدیم با کلی خاطرات خوب و بد جاده 

حالا همه خانواده  نظامی بودیم به صورت مستقیم و غیر مستقیم 

بچه ها در پایگاه شیراز درس را شروع کردن که با تهران خیلی فرق داشت تمام پرسنل مدرسه نظامی بودن 

کار ما طبق برنامه بود صبح ساک بدست می رفتیم و شب بر می گشتیم نا گفته نماند پرواز شب و روز نداشت هر لحظه که پیش می آمد باید خدمت می کردیم . 

در شیراز یکی از پروازهای مهم  بردن چتر باز به منطقه آموزش چتر بازی بود که برای خودش شیرینی خاصی داشت دوست ندارم کلمه سخت را بگویم چون هر کاری با تلاش آسان می شود . 

یک بار که زمان فرو ریختن چتر باز را می دانستم . به اتفاق خانواده با ماشین به آن منطقه رفتیم 

به نزدیک ترین نقطه فرود چتر بازها رسیدیم می خواستم هنر چتر باز ها را از نزدیک به بچه ها نشان بدهم 

روز جالبی بود بچه ها شاد بودن اولین سرباز از هواپیما به بیرون پرید رد آنرا گرفتیم که به سلامت به زمین رسید 

در آن روز چتر باز ها همگی به نقطه الفا رسیدند و طبق برنامه نیروی زمینی آنها را هدایت می کرد به سمت کامیون های از پیش تعیین شده تا به سلامت به منطقه خدمتی خود برسند . 

چتر باز ها هم یکی از فدا کارترین انسان هایی هستند که خدمت فراوانی در زمان جنگ سیل زلزله  انجام می دهند . مخصوصا زمانی که افرادی در منطقه ای دچار حادثه ای شده باشند تنها چتر باز ها هستند که می توانند برای آنها آذوقه ببرند . دورود بر این دلاور مردان 

بچه ها کم کم بزرگ و بزرگتر می شدند و در دنیای خودشان زندگی می کردند 

چهار سال در شیراز بودیم  که شاهد اتفاق های خوب و بد بودیم وبعد به تهران بر گشتیم 

در بعضی از پرواز ها همراه بچه ها با سی یکصد و سی به تهران می آمدیم . 

وقتی به دفتر خاطراتم نگاه می کنم می بینم هفده بار با پیکان از شیراز به تهران آمدیم . 

اما هنوز در لباس سر بازی هستم و خدمت سی سال سر بازی من به پایان نرسیده است .  

هر روزبا پوتین واکس زده و کیف بدست به محل خدمت می روم. خوب شد سر بازی نرفتم ؟


Viewing all articles
Browse latest Browse all 1874

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>