کلید در دست زنگ درب خانه ات را زدم کسی در راباز نکرد با کلید درب را باز کردم ، به درختان و کبوترانت سلام کردم . وارد اناقت شدم صندلی ات خالی بود فقط عکسی که بچه هایت را بغل کرده بودی روی دیواراتاقت بود ان وقت فهمیدم تودر قلب منی مادر
↧