Quantcast
Channel: سفره دوازده متری مادرم
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1791

هر خانه ،یک سیلو داشت

$
0
0
وقتی به بلندای شهرمان رسیدم توقف کردم ، دشتی در روبروی من قرار داشت به رنگ طلا ، آنجا گندمزار بود ،همان جا بوی نان را حس کردم ، اطراف ان دشت درختان بید قرار گرفته بود که نشان دهنده جوی اب در کنار ان بود ، با ارامش خودم را به روستا رساندم ، مردان زحمت کش روستا شال سفیدی بر کمر بسته بودن وگروه ،گروه و شادی وکنان به طرف گندم زار های خود می رفتند . بسیار خوشحال کننده برایم بود که این روستا نان دارند و شکر خدا را به جا اوردم .

Viewing all articles
Browse latest Browse all 1791

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>