سلام پاییز
پاییز هم اومد . ببینیم پاییز جان تو چکار میکنی. بهار و تابستان فقط خونه نشینی کردیم . انشالله برگ های هزار رنگت را ببینیم
View Articleاسباب بازی بچه های پریروز
وقتی گردوها را جا به جا می کردم که خشک بشه ، صدای زیبایی می داد . تق تق ،خش خش، این دوصدابا هم ترکیب شد و موسیقی خاصی به بگوشم رسید و ارامش بخش بود ، ومرا به یاد این خاطره انداخت . مادرم میگفت: وقتی...
View Articleزنی که لباس کاغذی می پوشید قسمت دوم
یکی بود و یکی نبود در این روزهای کرونایی که هشت ماه از این اتفاق وحشتناک می گذره به گذشته ای نه چندان دور بر می کردم . در همسایگی ما زنی زندگی می کرد به اسم بتول خانم که نزدیک به چهل سال است که او...
View Articleجای پای پدر
وقتی وارد حیاط شدم . جای پای پدر را روی برفها دیدم او در آن سرمای زمستان اولین نفری بود که از منزل خارج شده بود ،
View Articleشله زرد پزان
مادر صدا زد گفت : برنج را از انبار بیارید و پاک کنید وچند روی بیشتر به پختن شله زرد نمونده . کره خریده اید ؟ بادوم چطور؟ دارچنین تهیه کرده اید ؟ شکر رو خودم پیمون کرده ام کنار گونی برنجه ؟ راستی هما 5...
View Articleپاییز ساک و بسته و توی راهه
به درخت نگاه کردم قسمتی از برگهایش پاییزی شده بود اما چند گل زیبا در پایین درخت نزدیک به زمین باز شده بود اونجا بهار بود .
View Articleماه مهر از ما دلخور نباش
کرونا روی همه چیز تاثیر گذاشته ، باز گشایی مدارس ۱۵ شهریور ،.؟؟!!!!!! در فکر این هستم مهر که مهربون بود و همیشه با آغوش باز پذیرای مهمون های خودش بود ، حالا ناراحت نشه؟ و دچار بیماری افسردگی بشه ؟ برای...
View Articleخواب تابستانی
مادر ، :خدای من چرا این بچه از خواب بیدار نمیشه؟ مادر به ارامی صدا میزنه پسرم بیدار شو مدرسه ات دیر میشه ، . پسرک: مامان جان توی این تابستون چرا نمیزاری بخوابم ،.! حالا کو مهر، بلند نمیشم دلم میخواد...
View Articleیک اشتباه
دیر وقت بود تلفنم زنگ زد ، تا جواب دادم قطع شد. خودم شماره گرفتم ، او گفت ببخشید اشتباه دستم خورد ، ان اشتباه مرا خیلی خوشحال کرد . وقتی صدایت را شنیدم . اشتباه خوب
View Articleخانه مادرم
به خانه مادرم رفتم با بغض وارد حیاط شدم ، چیزی ندیدم که نشانی از او در خانه باشد همه جا خالی بود کبوترانش منتظر دانه بودن . به اتاقش رفتم گلدانش از من طلب اب کردو ، ساعت روی دیوار خوابیده بود ، به حیاط...
View Articleهر خانه ،یک سیلو داشت
وقتی به بلندای شهرمان رسیدم توقف کردم ، دشتی در روبروی من قرار داشت به رنگ طلا ، آنجا گندمزار بود ،همان جا بوی نان را حس کردم ، اطراف ان دشت درختان بید قرار گرفته بود که نشان دهنده جوی اب در کنار ان...
View Articleسلام پاییز
پاییز هم اومد . ببینیم پاییز جان تو چکار میکنی. بهار و تابستان فقط خونه نشینی کردیم . انشالله برگ های هزار رنگت را ببینیم
View Article