سوغاتی تهران
از من سوال شد سوغاتی تهران چیست ، با خود ببرم ، گفتم ادم ، خندید گفت : آدم گفتم بله درست شنیده اید ، آدم ، دختر های خوب تهرانی را برای پسرت ببر ، و پسر های های تهراتی را برای دخترت ببر ، با این کار لطف...
View Articleمن و زنبور
یکی از روزهای گرم تابستان به روستارفتیم آسمان صاف و آفتابی و بسیار زیبا و درخشان بود . به واقعیت آسمان آبی، پی بردم، مدتها بود که فکر می کردم آسمان خاکستری است، اما آن روز آسمان آبی و بی نهایت زیبا بود...
View Articleروپوش مدرسه
رنگ روپوش مدرسه مشکی واز جنس اورمک بود ، روپوش ما بسیار زیبا دوخته شده بود دارای دکمه های سفید و یقه سفید و یک کمر بند سفید بود . تمام شاگرد دبستانی ها لباس یک شکل و یک رنگ داشتند چون یک نوع مدرسه...
View Articleتلویزیون رنگی
سالیان خیلی دور که بیشترین خانواده ها تلویزیون سیاه و سفید داشتند ، . پدری یک تلق رنگی جلوی صفحه تلویزیون گدشته بود که بچه ها رنگی ببیند . و باعث اندوه من شده بود . الان که همه چیز رنگی شده ، با دوربین...
View Articleویروس
حدود دو سال است که به خاطر ویروس کرونا در رنج و عذاب هستیم ،. اما ویروس هایی هستند که خطر ناک تر از این ویروس هستند وباید خیلی قوی باشیم که دچار چنین ویروس هایی نشویم ، ویروس دروغگویی که چقدر خانمان...
View Articleشوخی های زمانهای دور
جلوی انوبوس دو طبقه می ایستادیم و به راننده می کفتیم آقای راننده، ببخشیده طبقه دوم کجا میره ؟ بعد خنده و راننده هم می خندید . وقتی تاکسی که جلوی پایمان نگه میداشت و می پرسید خانم کجا ؟ می گفتیم آن طرف...
View Articleامید ،
وقتی به مثبت ها فکر می کنیم عصر جمعه در تنهایی زیبا میشود ، امید به دیدار ، در جمعه ها
View Articleشنبه و باران
صبح زیبایه ، امروز با صدای باران از خواب بیدار شدم ، گفته بود شنبه میام ، اما باروم نمی شد . باران زیبا ممنون که آمدی ،
View Articleکار خریدم
اومدم ،من اومدم با چرخ پر کار اومدم سبزی رو چکار کنم چه جوری من پاکش کنم چه جوری من بشورمش چه جوری من خوردش کنم به کجا فرار کنم ،؟از دست و این کمرم ، من برم کار دارم برای چی فریاد کنم پس برم پاکش کنم...
View Articleظروف رها شده یک بار مصرف در طبیعت
آن روزها سفره نان را برای پرندگان توی حیاط خانه تکان می دادند این روزها بشقاب های یک بار مصرف را پر از برنج پخته زعفرانی می کنند و می گذارند سر کوچه برای پرنده ها آن روزها جلوی قصابی ها فقط یک گربه می...
View Articleباران پاییزی
پرده اتاق را کنار زدم ، صبح زود بود ، چراغ های خیابان خاموش بود . نم باران را حس کردم ،نگاه به کوچه می کردم و از بوی باران لذت می بردم هوا کم کم روشن شد ، دیدم خیابان ان قدر تمیز شده که خطهای وسط...
View Articleروشنایی
وقتی همه جا تاریک می شود دلم می پوسد . تاریکی را دوست ندارم ، امروز روز روشنایی است ، بعد از باران ، آسمان آبی و روشن است ، با آمدنت نور آوردی آمدنت زیباست ، روشنایی زیباست ،
View Article