Quantcast
Channel: سفره دوازده متری مادرم
Browsing all 1870 articles
Browse latest View live

۵مرتبه سفره پهن میشد

مادر صدا میزد بچه ها سفره پهن شد بیایید غذا سرد شد کجایید ، پس چرا خواهرتان نیامد آیا الان این صدا ها در خانه ها شنیده میشود ، !!!

View Article


امروز هم تمام شد

چقدر روزها زود تمام می شود ایکاش ساعتها از حرکت می ایستاد ، ایکاش خورشید غروب نمی کرد ، امید به فردا داریم و در انتظار صبحی پر از نشاط با خورشید عزیزمان هستیم .

View Article


Article 1

چه سکوت عجبی است فقط تق تق ساعت دیواری را می شنوم

View Article

مادر

گویند مرا چو زاد مادر پستان بدهان گرفتن آموخت شبها بر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف برزبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت پس هستی من...

View Article

دوختن کیسه های پارچه ای

مادرم همیشه برای ما لباس می دوخت ، او دست بقچه ای پر از پارچه های رنگارنگ زیبا داشت ، ما خیلی دوست داشتیم در کنار مادر بنشینیم و با او به ورق زدن پارچه های اضافی نگاه کنیم ، او پارچه های اضافی را کنار...

View Article


نگاه به عکس ، حرمت البوم

به عکسهای روی دیوار نگاه میکنم عکسها حرمت دارند ،عکس ، زیبا بود ، همه چیز برای خودش فلسفه ای داشت ، وقتی مهمان میامد ، تقاضا ی دیدن آلبوم میکرد ، آلبومها که درون بقچه ای زیبا پیچیده بود از صندون بیرون...

View Article

روز ها می گذرد

شنبه ، یکشنبه ، دوشنبه ، سه شنبه ، چهار شنبه ، چه زود گذشت ، امروز پنج شنبه هم خواهد ، گذشت ، روز ها می گذرند ، آنچه می ماند حس خوب روزهای گذشته ،

View Article

جمعه به نیمه رسیده

جمعه ای متفاوت کبوتر با کبوتر ،باز با باز کند همجنس ، با همجنس پرواز

View Article


امروز شنبه

عمر سفر خیلی کو تاهه

View Article


خاطرات شیرین

ورقی سفید روی میز گذاشتم خودکار را در دست گرفتم ، شروع به نوشتن کردم خاطرات درونی خود را روی کاغد سفید نوشتم وقتی برگشتم خاطراتم را بخوانم دیدم خودکارم جوهر نداشته،

View Article

صدای باران روی کانال کولر

باران می بارد ، باران ببار ، وقتی می باری ، زمین خوشحال ، درخت خوشحال ، دریا خوشحال، همه خوشحال ،

View Article

جاناتان مرغ دریایی

امروز ساعتها به جاناتان مرغ دریایی فکرمی کردم ، میخواهم مثل جاناتان باشم جاناتان نمی خواست مثل دیگر مرغان دریایی باشد ،

View Article

آش پست پا

View Article


کلاغ بی آشیانه

درخت خشکیده که فقط یک کلاغ بر بلندای آن زندگی میکرد. درختی بلند بود ، کلاغ برروی شاخه های بدون برگ آن لانه درست کرده بود شهرداری درخت را قطع کرد و کلاغ بی خانمان شده است ، کلاغ میچرخد و میچرخد و قار...

View Article

وقتی برگه ای را پر می کنید ننویسید شغل خانه دار

خانمهای خانه دار بعد از چند سال کار در منزل باز نشسته می شوند ؟، آیا آنها که در خانه به چندین شغل اشتغال دارند ، حقوق باز نشستگی دارند ، ؟ دکتری صحبت میکرد ، و او این چنین گفت : وقتی در قبال انجام کاری...

View Article


Article 0

برای نهادن چه سنگ و چه زر

View Article

سگ بدون قلاده

هنوز هوا خوب روشن نشده بود به همراه دوستم قدم در پیاده رو گذاشتم و به مقصد پارک لاله در حرکت بودیم ، ناگهان سگی در کنار ما قدم زنان حرکت می کرد سگ پا به پای ما می آمد سگ صاحبی نداشت فقط به گوش سگ یک...

View Article


Article 0

کت های درون کاور

View Article

آسمان سیاه

امروز آسمون ، شهرمون روشن نشد ، به پایان روز رسیدیم و الان شب فرا رسیده است ، به امید فردایی با آسمان آبی هستیم تا بهتر نفس بکشیم

View Article

وقتی هفتاد ساله می شوی

هفتاد ساله ها دور هم جمع شده بودند ، از هر دری صحبت می کردند ، از جنگ شیر و پلنگ ،تا جنگ ۷ ساله ایران و عراق ، گاهی به موی سفیدشان دست می کشیدند و سرشان را بلند می کردند و خدا را شکر می کردند که هفتاد...

View Article
Browsing all 1870 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>