Quantcast
Channel: سفره دوازده متری مادرم
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1800

آخرین جمله طلایی یک شهید ،

$
0
0
در این آخرین روزهای ماه مبارک رمضان ، یادی از شهیدمان کنیم ، او برای چند روزی به تهران آمده بود برای دیدار خانواده ، سال ۶۲ بود ، مدت طولانی بود که دیداری با خانواده نداشت ، فرزندی بدنیا اورده بودم که ۳ ماهه و قنداقی بود( شهید عموی فرزندم بود ) او را بغلش کرد و بوسید و بوسید و گفت اسمش چیست ، وقتی نامش را شنید گفت : بسیار زیباست ، ایکاش اسمش مهدی بود ، به او گفتم ، انشالله فرزند .......‌!!!!!! شب هنگام مادر خانواده در اتاقی بزرگ لحاف تشک ها را کنار هم پهن

Viewing all articles
Browse latest Browse all 1800

Trending Articles