Quantcast
Channel: سفره دوازده متری مادرم
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1788

موهای سفیدش

$
0
0
 

او سرش پایین بود داشت موهای سفیدش را شانه می کرد

مو های فرفری زیبایش می درخشید همچون اینه 

موهایی که به شانه اش چسبیده بود از شانه اش بر داشت و درون سطلی که کنار دستش بود  گذاشت 

سرش را بلند کرد چشمانش پر از اشک شده بود 

گفت من دارم خواب می بینم 

گفتم نه بیداری درست می بینی 

در آغوشش گرفتم که اشکهای چشمانم را نبیند

دستش را نوازش کردم  

نمی توانستم صورتش را نگاه کنم 

فقط به دستانش خیره شده بودم 

او آهی کشید و دستی بر سر من کشید 

من سکوت کردم 

مادرم 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 1788

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>