به آزمایشگاه رفته بودم دومین نفر شدم نفر جلوتر از من یک سرباز خیلی جوان بود ، به فاصله یک صندلی در کنار هم نشستیم ( صندلی ها مارک دارند ،علامت نشستن ممنوع بر روی آن حک شده از زمان کرونا ) . به فاصله خیلی طولانی بعد از من آقای محترمی حضور پیدا کردند و گفتند من نفر سوم می شوم و رفت ، به سرباز محترم گفتم یادمان بماند مردی با لباس آبی استین کوتاه و یک ساعت مچی در دست بعد از ماست ، سربازمان خندید ،. خوشحال شدم وقتی شادی سربازی که شب کشیک بوده و الان نفر اول
↧