به اول مهر نزدیک می شویم و به یاد سالهای دور که ماه مهر برایمان مهربانی داشت و مانند مادر به ما مهربانی می کرد . پدر گرامی و عزیزم یک پیشنهاد داد، و به من گفت : یکی از دوستانم برای مدرسه اش یک معلم زبان انگلیسی می خواهد ، دوست داری با آن مدرسه همکاری کنی؟ جواب مثبت را به پدر دادم ، وارد مدرسه ابتدایی "ملی ندای مهین "پسرانه شدم ، مدیر مرا به دیگر همکاران خود معرفی کرد و قرار بر این شد که من تمام پایه ها را زبان انگلیس درس بدهم و پنج شنبه ها صبح کمک معلم
↧