دیروز مامانم شله زرد پزنو ن داشت
جای همه تون خالی بود
یک دیگ بزرگ
خونه معنی پیدا کرده بود. شلوع و پلوغ بود همه دوست داشتند مامانو راضی کنند و شله زرد خوبی درست کن و از حیاط بفرستند بیرون
مامان به سختی و به کمک چند نفر اومد پای دیگ و روی صندلیش نشست اوهر از گاهی با گوشه روسری ش اشگ هاشو پاک می کرد و می گفت :
خیلی ها پارسا ل پای این دیگ بودن و امسال نیستند
بچه ها ونوه هاشو می گفت
غایب زیاد داشتیم
از اون دیگ بزرگ شله زرد ها رو بیرون اوردیم و همه رو بین همسایه ها و دوستان و فامیل ها پخش کردیم
اون دیگ بزرگه رو شستیم و گذاشتم کنار تا هفته دیگه لازم داریم
باید نذری بابا را درست کنیم
مادرم همیشه این ضرب المثل رو می گفت
کار رو جمعیتی بکن نون رو هم جمعیتی بخور
مادرم عزیزم انشالله سر پا باشی و دل همه ما شاد بشه
دیگ شله زرد بیست هشتم صفر 1394 نوزدهم آذر