گفتم اول به پر چین نا بود شده فکر کنید تا واقعیت را برایتان بنویسم
آیا می دانید پر چین چیست ؟
هر باغی را برای اینکه از باغ دیگر مجزا کنند دور آنرا حصاری می کشیدند که به آن بر چین می گفتند
اول دور باغ را درخت تبریزی می کاشتند و بعد فاصله درختان را اگر نیاز بود به صورت عرضی با چوبهای نازک می بستند که ارتفاع پرچین ها از یک متر تجاوز نمی کرد . پرچین برای این بود که حیوانات وارد باغ نشود نه برای همسایه
تا این جای داستان را داشته باشیم تا برایتان بنویسم که چه اتفاقی برای پرچین ها افتاده است .
فکر کنید به پرچین
براستی پرچین کجاست آیا کسی ازش خبری دارد؟
سبد مخصوص سفر را بر داشتیم و با خود گفتیم باید چند ساعتی از این دیواری که در مقابلمان است فرار کنیم
سفر را آغاز کردیم از اتوبان های پر ترافیک عبور کردیم و به گردنه رسیدیم برایم باعث تعجب بود چقدر در این روستا خانه بنا شده است به رسم همیشگی در بلندای این روستا ایستادم به مناظر از دست داده آن فکر کردم درختان خودشان را به زور به خورشید رسانده بودن شاید کمی سبز باشند
کم کم از جاده زیبای پر پیج وخم آن عبور کردم و به اول روستا رسیدم اولین ساختما ن (دیوار ) یک بنگاه معاملات ملکی را دیدم خنده ام گرفت مگر چه شده است ده را به حراج گذاشته اند؟
به دنبال باغچه ای که پدرم در اول ده داشت با چشمانم می گشتم که دیدم آنرا همسایه پشت دیوارباغش پنهان کرده و از خیابان دیده نمی شود افسوس !!!!!!!
خیلی آهسته عبور می کردم دیوار می دیدم و دیوار عجب ؟ من از دیوار فرار کرده بودم اما باز هم دیوار شن ماسه کامیون های حمل مصالح
عجیب بود فصل البالو گیلاس بود اما کنا رجاده از آن درختان زیبا خبری نبود. کجاست آلبالو ؟ حتما "چشمانم دچار بیماری شده؟
به راه خود ادامه دادم اما دریغ و افسوس بوی گلهای محمدی را دیگر حس نمی کردم جای آن گلهای زیبا را بلوک های سیمانی گرفته بود .
حالا دیوار مد روز شده است دور باغمان بکشیم ودرخت تانمان را مخفی کنیم ! چشم نخورد مبارکمان باشد !!!
نمی دانم پرچین چه بدی به باغ کرده بود که حالا جایش را باید به این دیوار های خشن بدهد ؟
به این فکر کرده ایم وقتی گردوی همسایه به باغ دیوار کشیده بیفتد چه باید کرد؟ از دیوار همسایه باید بالا رفت و گردو ها را........
در خیابان کسی سطل بدست نمی بینم که از او سوال کنم اسم این روستا چیست؟ شاید اشتباه امده ام؟ شاید؟
کجاست پرچین هایی که از لابه لای آن گل های محمدی خوش بو و زیبا بیرون امده بود .؟
علاوه براینکه پرجین نداریم دامن پرچین با آن گلهای رنگارنگ ش را هم نداریم . افسوس
مادرم اون ضرب مثلی که می گفتی مگر چشمانت آلبالو گیلاس میچینه را هم فراموش کن دیگر البالو گیلاس هم نداریم .
جمعه بیست پنجم تیر ماه 1395 پرچین