Quantcast
Channel: سفره دوازده متری مادرم
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1870

سرنوشت یک کوبلن

$
0
0
یکی بود و یکی نبود سالهای خیلی دور آخر شب از پارک بر می گشتیم ، کنار پیاده رو یک جوان در تاریکی شب نشسته بود و به کوبلن هایی که روی زمین چیده بود نگاه می کرد . نوری کم روی کوبلن ها بود این نور از چراغ قوه ای بود که یک لامپ مستطیل ی داشت و نور کوبلن ها را تامین می کرد از این جوان محترم یک کوبلن خریدم ، ۷۰ تومان آن موقع همه کوبلن می دوختند، من فقط همان یک کوبلن را دوختم ، که هنوز دارم و خاطره آن شب را هرگز فراموش نمی کنم خرید کوبلن ،از پسری ج.ان در تاریکی

Viewing all articles
Browse latest Browse all 1870

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>