خونه تکانی تمام شده و باید اهل خونه همگی به حمام بروند
بقچه های حمام که بی شباهت به یک رخت خواب نبود توسط مامان اماده شده بود و هر کدام یک بقچه بدست گرفتیم و پشت مامان به طرف حمام راه افتادیم .
حمام بیرون از منزل بود (حمام عمومی )شب عید حمام ها خیلی شلوغ بود و یک هفته پایانی سال کهنه حمام یک سره باز بود زمانیکه داشتیم به حمام می رسیدیم اذان مغرب را می گفتند که روشنانی روز جایش را به تاریکی شب سپرده بود .
خدای من چه هیاهویی بود برای گذاشتن بقچه ها!!!!!جای خالی نبود باید منتظر می شدیم تا یک نفر از حمام خارج بشه تا نوبت ما بشه که وسایل را درون کمد حمام بگذاریم خلاصه راهی شدیم با لگن پر از صابون برگردون و لیف وسفیداب کیسه حمام و سنگ پا وارد حمام شدیم
دوست داشتیم کنار حوض اب باشیم تا راحت تر بتوانیم از اب گرم استفاده کنیم. اما جایی نبود !!!خلاصه خیلی دور تر از حوض نشستیم و یک نفر مسئول اوردن اب برای بقیه شد.
حمام چند تا لامپ داشت که خیلی کم نور بود و بخار حمام هم نمی گذاشت نوری به ما برسد به سختی پاهایمان را سنگ پا می کشیدیم و سر مان را شانه می کردیم ووووووووو
تنها صفی که در ان زمان بود صف رفتن زیر دوش حمام بود با چشمان خواب الوده و خسته کار شستشو به پایان رسید و ما به خانه بر گشتیم
عقیده براین بود که هیچ لباس کثیفی نباید در هنگام سال تحویل توی خونه باشه مامان دست به کار شد تشت لباس شستن را گذاشت و همه همکاری کردیم لباس ها را شستیم و در اخر حوله های حمام هم شسته شد و روی طناب حیاط پهن شد .
ساعت تقریبا از نیمه شب گذشته بود و ما با لباسهای نو و اطو کشیده منتظر سال تحویل نشستیم
سال نو بر تمامی دوستانم مبارک باشه شاد باشیم