وقتی کنار هم می نشستیم
ورق به ورق دفترچه های باطله را
از هم جدا می کردیم
و قایق کاغذی می ساختیم
برای قایقمان پاروی کاغذی درست می کردیم
وبه بدست ادمک کاغذی می دادیم
و هورا کشان قایق به دست
به حیاط خانه می رفتیم و
قایق هایمان را به اب می اندختیم
با نگاه دنبالشان می کردیم
و منتظر بودیم سالم به ان طرف اب برسد
اما وقتی دیروز قایق هایمان را به اب انداختیم
به ان طرف اب نرسیدند!!!!!!!!!!
ایکاش یک قایق بازی بود ؟
روحشان شاد