کم کم خانه ها از یک طبقه به دو طبقه تبدیل شد و یک مستراح نمی توانست برای اهالی ساختمان کافی باشد بعضی ها یک مستراح هم در طبقه دیگر ساختمان می ساختند و لی بیشتر خانه های دو طبقه همان یک مستراح را داشت . ان جا بود که صبح هنگام یک صف چلوی این مکان ایجاد می شد . که آفتابه بدست منتظر بیرون آمدن نفر قبلی می شدند .
کم کم فرهنگ ها بالا رفت و دانشگاه درست شد و در هر طبقه چندین مستراح کنار هم ساختند که به تواند این جمعیت زیاد را سرویس بدهد اما چگونه ؟ کسانی بودند که از بادیه آمده بودند چنین مکانی را ندیده بودن
دست به کار شدند و اول نام این مکان را توالت گذاشتن که شیک باشد حالا نام عوض شده بود و راحت تر می توانستند ازاین مکان صحبت کننند برای اینکه این بادیه نشین ها بتوانند از این مکان خوب استفاده کننند
شاعر ها به تلاش افتادند و یک شعر برای این مکان سرودند
گر خواهی نبینند رفیقان هنرت را بر خیز و بکش سیقون بالای سرت را
کم کم قطار به میدان آمد و مصیبت سفر کمتر شد در قطار یک توالت حرکتی درست کردند که خیال مسافران راحت باشد
هواپیما که توالتش برای همه سوال بر انگیز بود که چاه آن کجاست ؟
اسم توالت هم برای خارجی ها بی معنی بود این مکان wc نام گرفت.
اتوبوس: وقتی یک مسافری در گوش آقای راننده یواشکی صحبت می کرد متوجه می شدی که موضوع از چه قرار است .
آپارتمان نشینی
اسم این مکان به سرویس بهداشتی معروف شد این مکان را با چراغهای نوزانی و گل زدن به در دیوار و آینه های قد و نیم قد و صابون های مایع و جایی برای مسواک و خمیر دندان و ماشین ریش تراش و شانه مهیا کردن و این مکان را به داخل آپارتمان هدایت کردن.
اما وای از روزی که مهمان باشی و یا مهمان به خانه ات بیاید هیچ کدام نمی توانند به این مکان بروند .
با تغییر مکان دادن سرویس بهداشتی بیماری ها زیاد شد. تازه متوجه شدیم چرا قبلا این مکان را در انتهایی ترین جای ساختمان قرار می دانند .و همیشه می گفتند شیا طین در آنجا زندگی می کنند .