کنار پله های راهرو یک قاصد دیدم که به من داره نگاه میکنه . قاصدک را برداشتم و دیدم روی هر کدام از گلبرگهای سفید قشنگش نوشته ، خبر خوش ، منم یک فوت بزرگ کردم فرستادمش برای پرواز وبهش گفتم ، خوش خبری تو
↧