Quantcast
Channel: سفره دوازده متری مادرم
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1788

لب پرتگاه

$
0
0

امروز به دیدنش رفتم او گفت چرا تو اومدی اینجا به او گفتم تو اومدی من  هم اومدم او خندید .

دستش را گرفتم به چشمانش نگاه می کردم مهربونی همیشگی در صورتش بود دردش را پنهان می کرد و لب خند می زد .

دیدم  همگی ما لب پرتگاه هستیم وبه پایین نگاه می کنیم . 

با خود گفتم ما داریم پرت می شویم این چه صخره بزرگی است. 

باید مراقب باشیم و خودمان را نجات بدهیم . او فریاد زد مراقب باشید .

 ناگهان همگی دستانمان را به هم گره زدیم و خودمان را به عقب کشیدیم .

امیدوارم همیشه سفره دوازده متری گسترده باشد و تو در راس باشی و ما هم  خودمون رو لوس کنیم و درکنارت باشیم 

سلامت باشی ای مادر مهربانم 

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 1788

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>