Quantcast
Channel: سفره دوازده متری مادرم
Browsing all 1788 articles
Browse latest View live

باران می بارد

وقتی امروز چشم گشودم قطرات باران روی شیشه اتاقم مرا شاد کرد وبه او لبخند زدم وگفتم خوش امدی خیلی منتظرت بودم من هم با او گریستم و با خود این شعر را زمزمه کرد باز باران با ترانه . ‌‌‌‌‌‌.....‌

View Article


لقمه ای نان

نگاهی به لقمه نان در دستم کردم وبا خود مرور کردم ای لقمه نان چه راه هایی را طی کردی که الان در دست من هستی که گرسنه ای را سیر کنی کشاورز دانه گندم را در سرمای زمستان در زمین کاشت که برف زمستان لحاف تو...

View Article


Article 1

خدایا هیچ خانه ای در این فصل سرما سقفش سوراخ نباشد امشب شبی بارانی‌ است

View Article

Article 0

با دوستان مدارا با دشمنان مروت

View Article

جمعه یک روز بارانی

صبح جمعه مادر خیلی زود اتاق را ترک کرد برای شستشوی لباسها . از شب قبل اب را روی چراغ فیتلیه ای گذاشته بود ،که اروم اروم گرم بشه تشت مخصوص لباس شستن را گذاشت کف اشپزخونه و مانتو های مدرسه را ریخت داخل...

View Article


چراغ چشمم پرید

مادرم یک روز از خرید روزانه اومد خونه و نگاهی به خرید هاکرد و گفت : وای چراغ چشمم پرید . امروز تازه معنی انرا فهمیدم . چون چراغ چشم من هم هنگام خرید پرید . چراغ چشمم پرید ، واشکم در اومد

View Article

آژیر خطر

توجه توجه !!!!!!علامتی که هم اکنون می شنوید آژیر خطر یا وضعیت قرمز است . وبعد آن صدا ی آژیر پخش می شد .که فکر ان هم سرم را بدرد می اورد. وقتی از کرونا و وضعیت قرمز ان را از رسانه ها می شنوم همان حس...

View Article

Article 0

نیست در عالم زهجران تلخ تر هر چه خواهی کن ولیکن آن مکن مولانا

View Article


سلامی چو بوی خوش آشنایی

انون روزا وقتی دو تا همسایه همدیگر رو می دیدن، بهم سلام میکردند و دست می داند اما حالا از هم فرار میکنند ،! وقتی نون میخریدی نصف نون رو تا خونه خورده بودی حالا وقتی نون و اوردی خونه دو باره باید بپزی...

View Article


لانه کلاغ

وقتی به درختان نگاه کردم دیدم فقط لانه کلاغ ها روی درختان مانده

View Article

واکسن در مدرسه

ان سالهای خیلی دور وقتی مدرسه می رفتیم، سالی یک بار از اداره بهداری می امدند مدرسه برای واکسن زدن . تمام دانش اموازن از واکسن زدن می ترسیدند و گریه میکردند. و ناظم دست تک تک دانش آموز ان رامی گرفت و...

View Article

کرونا نابود میشود

ان وقتها یک ضرب المثلی بود که میگفتند : یک بز گر ( گر یک بیماری پوستی بود ) اگر توی گله باشه همه گوسفندان گر میگیرند ،بعد ان بز را از دیگر بز ها جدا می کردند ،!!! ان بز هم یک کرونایی بود ،. ان وقتها...

View Article

سوره نوح

امروز ترجمه سوره نوح را بدقت خواندم ، به فکرم رسید که الان وقتی ما قرنطینه را جدی بگیریم ، و در خانه بمانیم ، و بدانیم که، با گوش کردن به صحبت های مسئولین ، این ویروس مرگ بار را نابود کرده ایم ، باز هم...

View Article


خدایا پناه به تو

مواخذه وانتقام خدا بسیار سخت است . از قهر او بترسید . وهم او بسیار امرزنده و مهربانست. کرونا را جدی بگیرم و در خونه بمانیم .

View Article

بیشتر کتاب بخوانیم

کجا آدم ، دوستی مثل کتاب ، ساکت و آرام پیدا می کند . دوست خیلی شگفت انگیزی است .

View Article


99/9/9

سلام من امروز خیلی خوشحالم شیر خریدم تاریخ انقضای ان 9/9/ 99است . بله خوشحالم

View Article

شاد بودن

شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از زندگی گرفت ، شنبه ، یکشنبه دوشنبه ، سه شنبه ، چهار شنبه ، پنج شنبه ، تمام هفته نگاهم از پشت پنجره به بیرون . شاد باشیم

View Article


ژاکت بافتنی

وقتی مامانم برامون ژاکت بافتنی می بافت ، می گفت باید بلند باشه تا کمرتون سرما نخور ه بعد از سالهای سال اندازه قد ژاکت ها شد تا روی کمر ، بعد طراحان مد دیدن آستین این ژاکت ها آزار دهنده است و دیگه آستین...

View Article

Article 0

خوبی را آرزو می کنم برای آنهایی که باتمام بدیهایی که دیدند ، یاد نگرفتند ،بد باشند ، . همیشه خوشحال و شاد باشید .

View Article

طهران عزیزم سلام

سلام طهران امروز دوست دارم از تهران بنویسیم شهرم که بزرگ شدن انرا دیدم . اول خانه ای ,که پدر عزیزم ساخت یک خانه یک طبقه با دیوار هایی با آجر بهمنی قرمز ،و بسیار زیبا بود. تمام محله های شهرم این چنین...

View Article
Browsing all 1788 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>