خانه مادرم
به نزدیکی خانه ات رسیدم دیدم هیچ دودی از دودکش خانه ات بیرون نمی اید !برگشتم و با خود گفتم تو نیستی
View Articleنگاهی به چرخ خیاطی
به کنار چرخ خیاطی رفتم و انرا که داخل میزش مخفی شده بود بیرون اوردم و دستی به رویش کشیدم و یک صندلی کنار چرخ گذاشتم و به او نگاه کردم .نگاه به چرخ خیاطی مرا برد به سالی که این یکی یکدونه را با چه...
View Articleایکاش
وقتی هواپیما اماده برای پرواز است مهماندار می گوید لطفا موبایل های خود را خاموش نگه دارید ایکاش همیشه سوار بر هواپیما بودیم ایکاش وقتی داریم از خیابان عبور می کنیم با تلفن صحبت نکنیم ایکاش وقتی داریم...
View Articleساعت آفتابی
ساعت آ فتابی پارک لاله امروزمرا برد به سالهای کودکی که بی بی برایمان ساعت آفتابی درست می کرد.همه منتظر بودیم که امتحان ثلث سوم را بدهیم و برویم سراغ بی بی همه چیز مهیا برای رفتن بود باید جمعه می شد تا...
View ArticleArticle 0
انسان نگاهش هیچ گاه به خودش دوخته نمی شود .امروز در کتابی به این جمله بر خورد گردم مرا به فکر فرو برده است .
View Articleسروقت
امروز یادم به سر وقت هامون افتاد یاد اون روز ها که ساعت معنی داشت از موبایل خبری نبود و همه سر وقت به قرارهامون می رسیدیم یادش بخیر سر وقتی هاسر وقت می رفتیم دنبال دوستمون که بریم مدرسه تادستمون...
View Articleپسرکی با کولی چرخ دار
زمستان سردی بود پسرکی را دیدم که به سختی خودش را به کنار پیاده رو کشیده است و از میان انبوه جمعیت صبحگاهی که با شتاب داشتندخودشان را به محل کارشان می رساند عبور می کرد. پسرک خودش را درون کاپشن زمستانی...
View ArticleArticle 1
انسان فقط در قبال گفته هایش مسئول نیست بلکه در قبال سکوت هایش هم مسئول است عزیز نسین
View Articleبرف پارو میکنیم
برف پارو می کنیم برفیه برفی پرده اتاق را کنار زدم حیاط سفیدپوش شده بود جای پای پدر روی برفها دیده می شد که صبح زود به محل کارش رفته بود .کیف بدست و اروم از خونه بیرون رفتم و پاورچین و پاورچین به...
View Article29 روز مانده به عید
وقتی وارد کلاس شدم دیدم روی تخته کلاس نوشته شده 29 روز مانده به عید . با مزه ترین شاگرد کلاس, صبح اولین نفری بود که وارد کلاس شده بود و این جمله را روی تخته کلاس نوشته بود . 29 روز مانده به عید همه...
View Articleاولین سالی که مادر ندارم
مادرم چگونه به خانه ات بیایم که تو نیستی چگونه به پنجره اتاقت نگاه کنم که تونیستی چگونه گلدانهایت را مرتب کنم که تونیستی چگونه باغچه ات را اب یاری کنم که تو نیستی اخر گل رز باغچه ات را به دست چه کسی...
View Articleخانه تکانی
مادرم می دانم به خانه ات میایی خانه ات تمیز و مرتب است پنجره اتاقت منتظر توست با دستانت پرده اتاقت را کنار بزن ببینباغچه ات امدن بهار را نوید می دهد بهار امد دانه ها سراز خاک بیرون اورده اند مادرم...
View Articleپدر.
پدرم وقتی تو رفتی تکیه گاهم را از دست دادم و بعد به مادرم تکیه کردم اما حالا نه تو هستی و نه مادرم !هیچ تکیه گاهی ندارم پدر جانم روحت شاد باشه
View Articleروز پدر مبارک
روز پدر را به تمام پدران تبریک می گوییم و برای یکایک انها سلامتی ارزو می کنم هر چه فکر کردم چه جمله ای برای پدر بنویسم .نتوانستم جمله ای بسازم، چون او برای من دنیا را ساخته است .از علی امواز اخلاص عمل...
View Articleسال نو مبارک باشه
چه زیباست سال نوهمه برای هم ارزوهای خوب می کنیموقتی تمام این خوبیها با هم جمع می شود انبوهی از خوبیها می شود به بالا می روند و ندای ما به جایگاه خودش می رسد و ما همه خندان و شاد در این روزها هستیم شاد...
View Articleروشنایی لطیف غروب
باید مشتاقانه تاوان جاودانگی را بپردازیم؛تا وقتی زنده ایم ، مجبوریم بارها بمیریم .نیچه روزی که به شدت باران میبارد و رادیو از سیل می گوید
View Article