سلام امروز
خدا را شکر می کنم روزی دیگر را به من بخشیده است . به مدرسه درس ادبیات فکر می کردم و به کلمات زیبایی که باید کنار هم قرار بگیرد ، خورشید بسیار خوب است ، اما نمی توان به آن نگاه کرد ، دریا و آب بسیار...
View Articleخزینه ، و حمام عمومی
چرا امروز کلمه خزینه به ذهنم رسید؟ ، کم آبی داخل حمام ،خانه .، به روزگاری فکر کردم که در تهران در سطح وسیع آب لوله کشی وجود نداشت و بعضی از قسمتهای شهر حمام خزینه ای داشت که چندین مرتبه استفاده از آن...
View Articleحمام ،زایمان
امروز می رویم حمام عمومی محله ، ببینیم چه خبر است ، چون از صبح خیلی زود خانمها بقچه به بغل می روند ، وارد حمام شدم سلامی به زن اوستا کردم و گفتم چه خبر؟ امروز آنقدر حمام شلوغه ،او گفت ، زائو ( کسی که...
View Articleیک دسته گل
دسته گلی رنگارنگ زیبا آماده کردم ، که به مهمانی بروم ، لباس پوشیده و آماده روی صندلی اتاق نشستم وچشم به دسته گل دوخته بودم ناگهان زنگ تلفن به صدا آمد و میزان گفت: در فرصت های بعدی از شما دعوت میشود...
View Articleآب ، زندگی ، آرامش ، آسایش
آنون وقتا می گفتند بالا دستی ها کمتر آب مصرف کنید به پایین دستیها برسه ، اما الان باید گفت ، طبقه پاینی ها شیر آب را کمتر باز کنید ، آب به طبقه بالا برسه . واقعا اّ ب از سر چشمه گل الوده ، اینا حرفه ؟
View Articleامروز جمعه ،یادی از جمعه های گذشته
به یاد زیبایی های جمعه های دور آن روز ها که مدرسه می رفتیم تعطیلی فقط جمعه بود ، کسی از برف یک متری کوچه و سرمای زیاد نمی ترسید ، آن روزها راحت نفس می کشیدی چیزی را به نام ماسک اسمش را هم نشنیده بودی...
View Articleشنبه
امروز شنبه است قول هایی که به خودمون داده ایم انجام بدهیم نگی یادم رفت ، یاد آوری کردم .
View Articleسلام درخت سرو که همیشه سبز هستی
به درخت سرو فکر میکردم که همیشه ضرب المثلی است برای قد بلند ها ، که می گویند قدش مثل سرو است ، و برای کوتاه ها هم می گویم ، قدش مثل سرو ای است، که تازه کاشته اند ،
View Articleسه شنبه بارانی ۱۱ بهمن ۱۴۰۱
چه زود آمدی سه شنبه باران خیلی منتظر آمدنت بودیم خوش آمدی به شهرمان ، هوا بارانی است صدای باران روی کانال کولر بگوش می رسد ماشینها یکی یکی در این تاریکی صبح می روند ، چراخ های خیابان نور زیبایی به کف...
View Articleشستن ظرف
خدا ی مهربان تشکر می کنم که ما رابا داشتن آب ، امیدوار به زندگی کردید ، سپاس . فراوان فکر می کنید اگر از صبح تا بعد از شام ظرف ها را شستشو نکنیم چند تکه طرف نشسته داریم ، ؟ به نظر من ظرف تمیزی دیگر...
View Articleجوراب های کودکیت
پدر گفت : فرزندم وقتی کوچک بودی هر هفته برایت یک جفت جوراب می خریدم بزرگ شدندنت را از انداز های جوراب هایت متوجه می شدم ، خیلی زود اندازه جورابهایت به اندازه جوراب پدر شد حالا هر دو جوراب همدیگر را می...
View Article۱۵ بهمن و نیمه زمستان
به نیمه زمستلن رسیدیم مبارک باشد برف هایی که آمد و برف هایی که در راه است ، امروز خیلی به یاد کرسی و در کنار آن بخاری های دیواری نفتی چراغ علاالدین افتادم . کم کم داشتیم شیک می شدیم یک کرسی داشتیم و یک...
View Articleما درخت تلخ نمی کاریم
درخت هایی که ما می کاریم میوه های آنها بسیار خوشمزه است ، از درخت گیلاس بگویم که شکوفه های آن بسیار زیباست و میوه آن را می توانیم همان لحظه که از شاخه آن جدا می کنیم نوش جان کنیم . درخت آلبالو همیشه در...
View Articleقار قار کلاغ
اولین صدایی که صبح تاریک به گوشم رسید . صدای قار قار کلاغها بود . نمی دانم چه خبر شده ، که همگی با هم قار قار کنان می رفتند ، شاید خانه هایشان اسیب دیده ، قار قار کلاغ
View Article